زخم عاشورا همیشه تازه است
پاییز را دیده ای،
چگونه نوباوگان تابستان را به زمین می ریزد و سر و روی جهان را به زردی می نشاند؟!
اکنون دیری است که پروانه های هاشمی مان را شعله هایی یزیدی،بر تپه های خاکستر فرو ریخته اند.
دیری است که گیسوان کودکی رقیه را بادهای یغماگر، با خویش برده اند.
زمین، پاییزش را از یاد می برد، اما زخم عمیق عاشورا را هرگز.
سال ها می گذرد و ما همچنان سوگ کبوترانی آزاده را بر سینه می کوبیم.